دهی از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد که در 13 هزارگزی خاور زاغه و 4 هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به بروجرد واقع است. جلگه و سردسیر است و 160 تن سکنه دارد. آبش از سراب چکمه سیاه. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن فرش و جاجیم و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ دالوند می باشند که برای تعلیف احشام خود به قشلاق اطراف میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد که در 13 هزارگزی خاور زاغه و 4 هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به بروجرد واقع است. جلگه و سردسیر است و 160 تن سکنه دارد. آبش از سراب چکمه سیاه. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن فرش و جاجیم و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ دالوند می باشند که برای تعلیف احشام خود به قشلاق اطراف میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بمعنی سیاه کاسه است که کنایه از مردم ممسک و بخیل و گرفته باشد، و کاسه سیه نیز گویند. (برهان) (آنندراج). سیاه کاسه. سیاه دست و سیه دست. (انجمن آرا) : زرد گردد روی آن کاسه سیاه چون ببیند خوان او خوالیگرش. پوربهای جامی (از انجمن آرا بخش کنایات)
بمعنی سیاه کاسه است که کنایه از مردم ممسک و بخیل و گرفته باشد، و کاسه سیه نیز گویند. (برهان) (آنندراج). سیاه کاسه. سیاه دست و سیه دست. (انجمن آرا) : زرد گردد روی آن کاسه سیاه چون ببیند خوان او خوالیگرش. پوربهای جامی (از انجمن آرا بخش کنایات)
دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی شمال خاوری چقلوندی کنار راه فرعی چقلوندی به بروجرد. دامنه و سردسیر. آب آن از چشمۀ خره سیاه. محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی. راه اتومبیل رو است و اهالی زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی شمال خاوری چقلوندی کنار راه فرعی چقلوندی به بروجرد. دامنه و سردسیر. آب آن از چشمۀ خره سیاه. محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی. راه اتومبیل رو است و اهالی زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)